Quantcast
Channel: شاخه ا ی از سکوت تنهایم ..
Browsing latest articles
Browse All 71 View Live

رها...

خواب میروم و سیاهی چشمانم از بیگانه هایم جدا می شود حوصله را می چینم مات به لبخند هایی چشمانم را می بندم رویا برای ازدحام ذهن من دیر رسیده است... رها...

View Article



رها می نویسد...

میشه همه چیز زود درست بشه؟... خسته شدم.. . . . به آبادی رسیده بودم که پوچ شدم دستم هر چه می رفت کوتاه تر میشد و چقدر صدا روی صدا می امد زنبیل روی زنبیل حرف می خریدم داد می خریدیم اشک روی اشک مرثیه...

View Article

رها می نویسد...

آرامش پر کشیده بود حالا داشتم نخ به نخ گذشته ام را صدا میزدم.. . . . صبر از زمان می آمد باد شلوغش می کرد شعله ها ابدیت داشتن .... گریه هایم شب صدا میشوند... ... امید .... تنها‌واژه ای که دارم پیگیرش...

View Article

رها می نویسد...

یکی از کتابدارهای شهرمون باهام تماس گرفت برای اینکه بتونم توی یه مسابقه شعر بگم ... براساس چندتا حدیث ... مثلا یکیش این بود که ... هر کس خوبی بکارد خوبی برداشت می کند ... ومن الان نمیدونم در این مورد...

View Article

Article 1

از اعتراض خاموشم به چشمانی میرسم که کلاغ ها را به مرثیه گرفته بود . . . خالی تر از همیشه سکوت کرده ام .. . . . انتظار ... منتظر .. ثانیه به ثانیه رصد میشه خسته شدم.. امیدوارم دیگه تموم بشه اونم به خیر...

View Article


Article 0

رفتم توی آرشیو وبلاگم اولین پستم برا تیرماه ۱۳۹۱ اونم چهارم حدودا چند سال شد؟ ۱۱ سال ... هر روز با چیزای جدید رو به رو شدم چیزای جدید سعی کردم تجربه کنم برام اولین تجربه بود مثل اولین تئاتری که سعی...

View Article

رها می نویسد...

زندگی خسته کننده میشه... زخم ها میمونن... کی قراره تموم بشه... به هیچ رسیده بودم وقتی کلاغ قار قارش را پر رنگ میکرد به امید روز هایی که....

View Article

رهامی نویسد...

بعضی موقع اعتماد کردن سخت میشه باور کردن سخت میشه بعضی موقع شجاعت انجام کاری سخت میشه گاهی هم اوتقدر گره خورده که ادم نمیدونه چطوری باید بازش کنه... خسته م ماه دیگه تولدمه... کاش قبل تولدم حداقل این...

View Article


رها می نویسد...

خسته گی دیوانه کننده می شد وقتی کلاغ قار قارش را تمام نمی کرد... . . . بن بست خورده بودم به اتاقی که قفل روی دهانش بود ومن از متروکه های زیادی فرار میکردم... . . رها . . .-حتی روز تولدمم نتونستم برا...

View Article


رها می نویسد

پوچ می شدم کلاغ برای نامه هایم ناز میکرد از سرم می گذشت این بار خط هایم را پر کنم چه به سرم خواهد آمد ؟ آتش زیر کدام هیزم بلند خواهد شد من تمامم را سرد میکنم به آبی که از سرم گذشته بود به راهی که اندوه...

View Article
Browsing latest articles
Browse All 71 View Live




Latest Images